همشهری آنلاین-الناز عباسیان: کتاب گویای تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت دکتر «سید مسعود خاتمی» با عنوان «طبیب زندان دولتو» به کوشش محمدرضا باقری و به تهیهکنندگی محمد تن و صداپیشگی بابک مینایی، معصومه نوازنی، حمید یعقوبی، مژگان افشار و علیرضا حائری در ۶۰۲ دقیقه تهیه و بر روی پایگاه کتاب گویای ایران صدا در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
این کتاب تاریخ شفاهی، نقش معاونت بهداری کل سپاه در جنگ و نقش پزشکان در آن سالهای پر حماسه را روایت میکند. با توجه به نقش واحد بهداری و تأثیرگذاری آن در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، گروه تاریخ شفاهی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با هدف ثبت و ضبط تجربههای عرصهٔ بهداری در جنگ تحمیلی، اقدام به برگزاری جلسات مصاحبه با دکتر «سید مسعود خاتمی» کرده و آنها را در این کتاب ارائه داده است.
الگوهای ستودنی در اخلاق پزشکی
خاتمی از مبارزان علیه رژیم ستمشاهی در دوران پیش از انقلاب بود که پس از پیروزی انقلاب و ورود به سپاه، مسئولیتهای متعددی مانند فرماندهی سپاه استان فارس، عضویت در شورای عالی فرماندهی سپاه، معاونت پارلمانی حقوقی وزارت سپاه، مسئولیت واحد امور پاسداران و مسئولیت بهداری کل سپاه را بر عهده داشته است. وی مسئولیت معاونت بهداشت و درمان بنیاد مستضعفان و جانبازان، مسئولیت جمعیت هلالاحمر جمهوری اسلامی ایران و ریاست دانشگاه علوم پزشکی بقیهالله را نیز در کارنامهٔ خود دارد.
دکتر خاتمی از آن دسته از پزشکان متعهدی است که از همان شروع انقلاب و شکلگیری غائله کردستان به همراه برخی دیگر از دوستان پزشک خود و در راستای رسالت مقدس خدماترسانی پزشکی به مصدومان عازم مناطق غرب کشور شد و حتی برای مدتی نیز توسط عناصر تجزیهطلب دموکرات زندانی و در بازداشت به سر برد. او پس از آزادی و با شروع جنگ تحمیلی نیز به جبهه رفت تا بتواند سهمی در درمان رزمندگان مصدوم داشته باشد و به دلیل نشان دادن توانمندیهای خود از سال ۱۳۶۳ تا پایان جنگ بهعنوان مسئول بهداری کل سپاه خدمت کرد.
حضور کادر پزشکی در خطوط مقدم جبهه
دکتر خاتمی در بخشی از کتاب تاریخ شفاهی خود به نقش پزشکان در دوران دفاع مقدس اشاره کرده و میگوید: «در دوران جنگ، پزشکان خودشان داوطلبانه و با کمال میل به جبهه میآمدند. اینطور نبود که عدهای را به زور بفرستیم؛ مثلاً هنگام عملیات اعلام میشد که ده گروه جراحی شامل جراح، متخصص بیهوشی، پرستار، راننده آمبولانس و غیره نیاز داریم. این گروهها از تهران و شهرستانها میآمدند. شاید این اولین بار در تاریخ جنگهای ایران بود که بیمارستانهای صحرایی مقاوم در برابر بمباران، در نزدیکی خطوط مقدم ساخته میشد و در حین بمباران، یک گروه جراحی در زیرزمین، شکم مصدومی را باز و عمل میکردند. درحقیقت در همان زمان طلایی، پیچیدهترین عملهای جراحی را انجام میدادند و نتیجه میگرفتند؛ خونریزی کنترل و علائم حیاتی تثبیت میشد و اگر لازم بود مجروحان به بیمارستانهای عقبه منتقل میشدند. این روند که از اوایل جنگ شروع شد، به تدریج تکمیل شد؛ به گونهای که میتواند الگوی جنگهای آینده قرار بگیرد. البته خطراتی هم وجود داشت. یک بار مقابل درِ بیمارستان حضرت فاطمه الزهرا(س) را بمباران شیمیایی کردند و عدهای از بچههایمان شیمیایی شدند. هواپیماهای دشمن در آنجا تردد میکردند و گاه وبیگاه منطقه را به شدت میزدند. دکتر محمدعلی رهنمون در یکی از این حملات به شهادت رسید.»
پزشکی که ایستاده به شهادت رسید
او در ادامه به نحوه شهادت پزشک همکارش در جبهه این چنین اشاره میکند: «قبل از رسیدن دکتر نوربالا، نیروها در سنگر پزشکان مشغول خواندن نماز جماعت بودند که گلوله توپی یکی از سنگرهای مجاور را منفجر کرد. چند لحظه بعد، دکتر رهنمون درحالی که وضو گرفته بود، وارد سنگر شد و گفت: «در این نزدیکیها سنگری منفجر شده و عدهای مجروح شدهاند. سریع نمازتان را بخوانید تا برای کمک برویم.» افراد هرکدامشان فرادا مشغول خواندن نماز شدند که یک دفعه سنگر پزشکان هم هدف قرار گرفت و به تلّی از خاک تبدیل شد. دکتر رهنمون ایستاده به شهادت رسیده بود. بعضیها هم در رکوع و سجده شهید شده بودند. عدهای هم مجروح شده بودند. خاطرم هست که چند نفر سرآسیمه با برانکارد آمدند تا شهدا و مجروحان را تخلیه کنند که شهید رهنمون و خداپرست هم بین آنها بودند.»
کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس، روایت سید مسعود خاتمی با عنوان «طبیب زندان دولتو» در سال ۱۳۹۹ توسط انتشارات اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است.
نظر شما